مردي كه ميتوانست بيل گيتس باشد
اشاره :
صنعت كامپيوتر مملو از شخصيتهاي بزرگ و داستانهاي عجيب است. اما يكي از اين داستانها به مرور به يك افسانه بدل شدهاست. اين داستان، سرگذشت يكي از پيشكسوتان دنياي نرمافزار است كه فرصت بزرگي را از دست داد. Garry Kildall كسي بود كه ميتوانست سيستم عامل اولين كامپيوتر شخصي IBM را تأمين كند و در رقابت با بيل گيتس و مايكروسافت، كنترل آينده تكنولوژي را به دست بگيرد. ولي اين بخت را از دست داد و شايد بخت معرفيشدن به عنوان ثروتمندترين فرد جهان را هم از دست داده باش
منبع: بيزنس ويك
ماجرا از اين قرار بود كه در يك روز سرنوشتساز تابستاني در سال 1980، سه آيبيامي محافظه كار به ديدار يك گروه از برنامهنويسان هيپي در شركت Digital Research INC ميرفتند و اميدوار بودند كه بتوانند مجوز سيستم عامل پيشتاز صنعت اين شركت، به نام CP/M را بگيرند.
در عوض، بنيانگذار يعني همين گري كيلدال، آدمهاي IBM را رها كرد و سوار بر هواپيمايش به تعطيلات رفت. آيبياميها هم با دلخوري از اين موضوع، به سراغ بيل گيتس و سيستم عاملش رفتند. اين حكايت آن قدر تكرار شده كه اگر به كسي بگوييد: <روزي كه گري كيلدال با هواپيمايش رفت>، بقيه داستان را خودش ميداند. اگر چه كيلدال به خاطر ابداعات فني بسياري كه دارد، تقدير ميشود، اما خيليها معتقدند وي يكي از بزرگترين خطاهاي تاريخ كسبوكار را مرتكب شد.
اگر اين اتفاق نميافتاد، چه؟ چه ميشد اگر IBM و مايكروسافت، كيلدال را، نميگوييم از يك ثروت هنگفت، ولي از اعتبار بزرگي در انقلاب PC محروم نميكردند؟ اين فرضيه اصلي يكي از بخشهاي كتابي است به نام <آمريكا را آنها ساختند>؛ يك كتاب تاريخي جدي، اثر نويسنده بلند آوازه و سردبير سابق چند روزنامه. اين كتاب كه توسط نشر Little Brown چاپ و منتشر شدهاست، 70 مبتكر آمريكايي را مورد بررسي قرار داده و درواقع پيشدرآمدي است براي جلدهاي بعدي.
و با اينكه ساير نويسندگان مطالب فني ماجراهاي كيلدال را مطرح كردهاند، اما ايوانز بخش مربوط به كيلدال را بر اساس خاطرات 226 صفحهاي خود كيلدال نوشته كه هيچ وقت منتشر نشده است. كيلدال اين خاطرات را درست قبل از مرگش در سال 1994 نوشته بود. اوايل به نظر ميرسيد كيلدال بهترين كسي است كه ميشد آينده صنعت نوپاي كامپيوتر را در چشمان او جستجو كرد. اما كمكم كه به اواخر عمرش نزديك شد، سر از ميخانهها درآورد و گرفتار الكل شد تا اين كه در سن 52 سالگي دار فاني را وداع گفت.
<آمريكا را آنها ساختند> كتابي است كه سوابق برخي از بازيگران كليدي عصر كامپيوتر آن زمان را مورد حمله قرار داده است؛ به طور مشخص گيتس، IBM، و تيم پاترسون، برنامهنويس سياتل كه سيستم عاملي به نام QDOS را بر مبناي CP/M نوشت كه بعدها همان DOS شد. آن طور كه كتاب نوشته، به خاطر حاكم شدن بيل گيتس به جاي مغزي چون كيلدال است كه <ما مجبوريم بيش از يك دهه خرابيهاي عجيب و غريبي را تحمل كنيم كه هيچ وقت هزينههاي آن محاسبه نشدهاند>. ديويد لفر، يكي از همكاران ديوانز در تأليف كتاب ميگويد: <ما داريم سعي ميكنيم خاطرات را اصلاح كنيم. سيستم عامل پيسي را گيتس اختراع نكرده، و هر جا نوشتهاند كه او اين كار را كرده اشتباه است>.
هيچ شكي نيست كه كيلدال يكي از پيشتازان اين صنعت بوده است. او با ابداع اولين سيستم عامل ريزكامپيوترها در اوايل دهه 1970، امكان ساخت اولين كامپيوترهاي شخصي را براي شركتها و علاقهمندان فراهم كرد. صرفنظر از مسائل قانوني، سيستم عامل اوليه داس مايكروسافت تا حدودي بر مبناي سيستمعامل CP/M كيلدال نوشته شد. بينش او اين بود كه با ساخت سيستم عاملي مجزا از سختافزار، ميتوان برنامهها را در كامپيوترهايي بهاجرا درآورد كه سازندگان متفاوتي دارند. به قول تام رولاندر، دوست كيلدال و رئيس سابق DRI، <چيزي كه گري را واقعاً سر حال ميآورد، نوآوري بود>.
با اين وجود، كتاب ايوانز به طور كامل روشن نكرده است كه كيلدال چگونه مغلوب گيتس شد. اين كتاب اساساً بر نوشتههاي كيلدال، خانواده، و دوستان او تكيه كرده است. ايوانز ميگويد: از گيتس درخواست مصاحبه كرده، اما مايكروسافت نپذيرفته است. او با IBM يا Paterson تماس نگرفته، ولي از بريده نشرياتي كه قبلاً اين موضوع را چاپ كردهاند، استفاده كرده است. IBM حاضر نشد براي اين مقاله با بيزنسويك صحبت كند.
اما مسؤلان سابق اين شركت، با برداشت كيلدال از وقايع مخالفت كردند. مايكروسافت كتاب را <جانبدارانه و ناصحيح> ميداند و ميگويد: شركت به <نقش بنيادين> خود در صنعت افتخار ميكند. پترسون قبول ندارد كه مالكيت معنوي كيلدال را به سرقت برده است و ميگويد: تعجب ميكند كه نويسندگان با وي تماس نگرفتند <شايد فكر كنيد آنها ميخواستهاند. ولي پيداكردن من كار سختي نيست>.
خاطرات مبهم
چيزي كه پيدا كردنش سخت است، حقيقت است. با وجود دهها مصاحبهاي كه بيزنسويك با افراد درگير با اين ماجرا انجام داده، هيچ تصوير واضحي از روزهاي سرنوشتساز تابستان سال 1980 به دست نيامده است. با اين كه كيلدال در خاطراتش ادعا كرده كه روز اول با IBM ملاقات داشته و با هم دست دادهاند، اما وكيل خود DRI در آن زمان ميگويد: هيچ توافقي صورت نگرفت.
يكي از آيبياميهايي كه آن روز به DRI رفته بود، تأكيد دارد كه با كيلدال صحبت نكرده است. اما جك سمز، يكي ديگر از آنها، ميگويد: احتمال دارد به كيلدال معرفي شده باشد. ولي چيزي يادش نميآيد. سمز ميگويد: حافظه ضعيف و روايتهاي متضاد از اين ماجرا اجازه نميدهند بتوان به طور دقيق به ياد بياورد كه در آن روزها چه گذشت: <به آن روزها كه نگاه كنيد، ميبينيد خيلي از اطلاعات، از روي عمد به صورت نادرست منتشر ميشدند>. او با اشاره به اين كه ابتدا IBM مدعي بود كه اولين سيستمعامل را خودش اختراع كرده است، ميگويد: <ما ميگفتيم كار ماست، كيلدال ميگفت كار اوست، مايكروسافت هم ميگفت كار آنهاست>.
با اينحال شروع ماجرا هيچ نقطه ابهامي ندارد. چند تن از آيبياميها كه براي ساخت كامپيوتر شخصي روي پروژهاي سري كار ميكردند، در آگوست سال 1980 به سياتل پرواز كردند تا ببينند گيتس سيستم عاملي دارد كه در اختيارشان بگذارد يا نه. او چنين سيستم عاملي نداشت و آنها را به كيلدال ارجاع داد. روز بعد كه آنها در شركت DRI حضور يافتند، همسر آن زمان كيلدال، كه مدير فروش شركت هم بود، حاضر نشد قرارداد
non-disclosure (روِيت نشده) آنها را امضا كند.
كيلدال چگونه باخت
در روزهاي سرنوشتساز تابستان 1980، گري كيدال، پيشتاز عرصه نرمافزارهاي PC، فرصت تأمين سيستمعامل اولين PC ساخت IBM را از دست داد و اين فرصت طلايي را به بيل گيتس تقديم كرد. مروري مختصر برآنچه كه اتفاق افتاد:
21 آگوست 1980: آيبياميها به ديدن بيل گيتس رفتند و طرحهاي خود را براي كامپيوترهاي شخصي آينده بازگو كردند. آيبياميها متوجه شدند كه گيتس نميتواند سيستم عامل مورد نظر آنها را تأمين كند. گيتس آنها را به گري كيلدال و شركت DRI ارجاع ميدهد كه سيستم عاملي به نام CP/M دارد.
22 آگوست 1980: آيبياميها در پاسيفيك گرو، به ديدن دوروتي مك ايون، همسر كيلدال و مدير بازرگاني DRI ميروند. آيبياميها ميگويند: نتوانستند بر سر يك قرارداد non-disclosure با مك ايون به توافق برسند و كيلدال را هم ملاقات نكردند. اما كيلدال در خاطراتش ميگويد: آيبياميها را ديده و با آنها به يك توافق شفاهي رسيده كه مجوز CP/M را به آنها بدهد.
28 آگوست 1980: گيتس با عقد يك قرارداد مشاوره با IBM متعهد ميشود براي كامپيوترهاي شخصي نرمافزار بنويسد. سپس سيستم عامل QDOS را كه شبيه به CP/M بود، به قيمت 50 هزار دلار ميخرد. مايكروسافت QDOS را دستكاري ميكند، نامش را به DOS تغيير ميدهد، و مجوز آن را به IBM واگذار ميكند.
21 جولاي 1981: كيلدال با IBM درگير ميشود. او مدعي است DOS كپيرايت CP/M را نقض كرده است. او قبول ميكند از IBM شكايت نكند و IBM هم تعهد ميدهد در كامپيوترهاي شخصي، از سيستم عامل CP/M استفاده كند.
12 آگوست 1981: IBM با اعلام ورود پيسي خود، CP/M را به مبلغ 240 دلار و داس را به مبلغ فقط 40 دلار عرضه ميكند. داس خيلي زود CP/M را از دور بيرون ميراند و به عنوان سيستم عامل استاندارد كامپيوترهاي شخصي، موقعيت خود را تضمين ميكند.
او اكنون گرفتار سرطان مغزي است و چيزي از اين ماجرا را به خاطر نميآورد. اما رولاندر، كه آن روز صبح با كيلدال به يك سفر تجاري رفتند، به بيزنسويك گفته است كه عصر همان روز برگشتهاند و با IBM ملاقات داشتهاند.
اگر كيلدال آن روز به توافقي هم رسيده باشد، توافق زياد محكمي نبوده است. سمز ميگويد: كمي بعد در منطقهPacific Grove به ديدن كيلدال رفته است. اما به توافقي نرسيدهاند. در همين زمانها، او يك بار ديگر گيتس را ديده است. هم سمز و هم گيتس از سيستم عاملي كه پترسون در شركت كامپيوتري سياتل ساخته بود، خبر داشتند. آن طور كه سمز حكايت ميكند: <گيتس گفت: خودت ميخواهي QDOS را بگيري يا دوست داري من اين كار را بكنم؟ و من هم گفتم هر جور شده خودت اين كار را بكن>. گيتس برنامه پترسون را با بهاي50 هزار دلار خريد و اسمش را DOS گذاشت. كمي آنرا تغيير داد و با مبلغي اندك به ازاي هر نسخه، مجوز آن را به IBM واگذار كرد.
شليك به هدف
بيلگيتس در سال 1985: سيستمعامل داس او، به سيستمعامل CP/M، متعلق به كيدال، بسيار شبيه بود.
بيشتر از يك سال طول نكشيد كه كيلدال متوجه شد گيتس، دوست قديمياو، قرارداد نرمافزار را از چنگش بيرون كشيده است. IBM در مدت كوتاهي نمونههاي آزمايشي پيسي خود را قبل از اعلام نهايي، در آگوست 1981، بيرون فرستاد و يكي از مشاوراني كه براي DRI كار ميكرد، متوجه شد كه سيستم عامل آن بسيار شبيه به CP/Mاست. اين مشاور به خاطر ميآورد كه كيلدال به صفحه نمايش نگاه ميكرد و از تعجب ميخكوب شده بود: <پارهاي تغييرات ظاهري وجود داشت. اما اساساً همان برنامه بود>.
كيلدال خشمگين شده بود و همراه با جان كتساروس، يكي از معاونان خود، در رستوراني در سياتل به ملاقات گيتس رفت تا اختلافات را حل كند. اما هيچ چيز حل نشد.
كيلدال جلوي IBM هم ايستاد. اما مشكلش اين بود كه قانون حق تكثير نرمافزار، تازه وضع شده بود و هنوز معلوم نبود چه چيزي تخلف از اين قانون را محسوب ميشود. وكيل DRI معتقد است: با توجه به تعدد شباهتهايي كه ميان DOS و CP/M مشاهده شد، اگر امروز بود، ميتوانستيد كار را به دادگاه بكشانيد و راي تخلف از قانون بگيريد. اما سال 1981 چنين چيزي امكان نداشت.
اولين كامپيوتر IBM كه با سيستمعامل بيلگيتس ارائه شد.
به همين دليل، كيلدال به جاي شكايتكردن، موافقت كرد مجوز CP/M را به <آبي بزرگ> بدهد. اما وقتي كامپيوترها بيرون آمدند و ديد كه IBM براي هر نسخه CP/M دويست و چهل دلار ميگيرد و براي هر نسخه داس 40 دلار، مات و مبهوت ماند. آن طور كه كيلدال در خاطراتش نوشته است: <به نظر من، كل اين سناريو را IBM طراحي كرده بود تا مفت و مجاني به استاندارد فعلي برسد>.
در عرض چند سال، كامپيوترهاي شخصي IBM روي هر ميزي ظاهر شدند. و مايكروسافت برترين تأمينكننده سيستم عامل شد. CP/M به مرور از دور خارج شد. كيلدال هم بالاخره در سال 1991 شركتش را به مبلغ 120 ميليون دلار به ناول فروخت و رفت به سراغ تكنولوژي مالتيمديا.
اما ديگر نتوانست بازيگر تعيينكننده صنعت باشد. دوستان او ميگويند: هر وقت داستان <پرواز در زمان ديدار>IBM مطرح ميشد. كيلدال از خشم به خود ميلرزيد.
تير خلاص زماني زده شده كه دانشگاه واشنگتن در سال 1992، كيلدال را براي شركت در سالگرد بيست و پنجمين برنامه علوم كامپيوتري خود دعوت كرد. كيلدال يكي از اولين و ممتازترين فارغالتحصيلان اين دانشگاه بود و مدرك دكترا گرفته بود. با اين وجود در اين مراسم، گيتس را به عنوان سخنران اصلي در نظر گرفته بودند، كه از دانشگاه هاروارد ترك تحصيل كرده بود. كيلدال ميگويد: اين ضربه در او انگيزه نوشتن خاطراتش را ايجاد كرد: <خوب لابد او تحصيلات عاليه داشته كه به اينجا آمده. ولي اين تحصيلات مال من بوده نه او>.
دلخوري كيلدال قابل درك است. اما حتي دوستان او هم معتقدند كه تقصير خودش بوده است. او گرچه از لحاظ علمي و فني شخص برجستهاي بود، اما از نظر تجاري ضعيف بود. يك اشتباه بزرگ او اين بود كه بلافاصله نسخه پيشرفتهتري از CP/M را آماده نكرد. او در ارائه سيستم عامل 16 بيتي، كند عمل كرد. همين تأخير بود كه به پترسون فرصت داد يك سيستم عامل 16 بيتي بنويسد و به قول سمز، چون سيستم عامل DRI در تابستان 1980 آماده نبود، IBM تصميم گرفت با گيتس وارد معامله شود.
حال اين سؤال مطرح ميشود كه اگر كيلدال در آن روزها از گيتس عقب نميماند، آيا مسير تاريخ عوض ميشد؟ جان وارتون، مشاور فني و از دوستان كيلدال ميگويد: <مطمئناً چنين ميشد>. او معتقد است: اگر كيلدال در جايگاه امروز گيتس قرار ميگرفت، صنعت كامپيوتر بيشتر از اين، دانشگاهي و نوآورانه ميشد. اما ديگران ميگويند: كيلدال آن چه را كه براي راهبري صنعت لازم است، در اختيار نداشت. بيل موفق شد. چون سوداگر سرسختي بود. اما گري اين سرسختي را نداشت.
منبع مترجم: ماهنامه شبکه
———
منبع: http://www.tux-world.com
نکته: این مقاله رو بنده ترجمه نکردم (تاجاییکه یادم میاد – توضیح منابع رو یخورده مشکوک نوشتم خودمم شک کردم!)، اما بخاطر اینکه مطلب جالب و آموزنده و مفیدی بود و در راستای اهدافم، اون رو در این وبلاگ درج کردم.